در سال ۱۸۴۶، پزشکی به نام Ignaz Semmelweis در بیمارستان اولد وین در اتریش کار میکرد. در آن زمان، ضدعفونیکنندهها و قوانین بهداشتی مدرن ما شناخته نشده بودند. از آنجا که مرگ و میر بیماران در بیمارستانها بسیار بالا بود، ایدههای جدید و مبتنی بر شواهد علمی برای کاهش مرگ و میر بیماران بسیار مهم بود.
Semmelweis به این نتیجه رسید که عامل اصلی مرگ و میر بیماران در بیمارستان اولد وین، عدم رعایت بهداشت دستها بود. او به دانشجویان پزشکی دستور داد که دستهای خود را با محلول آب و خاکستر بشویند و سپس بیماران خود را لمس کنند. در نتیجه، نرخ مرگ و میر بیماران در بیمارستان به طور چشمگیری کاهش یافت.
اما به دلیل عدم پذیرش این مورد توسط همکاران خود، او به تنهایی در روند مبارزه با عدم رعایت بهداشت دستها میجنگید. در پایان، او به اثرات روانی شدیدی دچار شد و در سن ۴۷ سالگی در هنگام تأسیس بیمارستان روانپزشکی دولتی در اوبودا، مجارستان، به زندگی خود پایان داد.
مرگ Ignaz Semmelweis نشان داد که گاهی اوقات، فهمیدن و پذیرفتن شواهد علمی جدید، به دلیل عدم پذیرش و تلاش برای پیادهسازی آنها توسط سیستم، به عنوان یک چالش در پزشکی میتواند مطرح شود. این مسأله باعث شد که دانشجویان پزشکی اگر در تلاش برای شناخت و فهمیدن شواهد جدید در پزشکی به چالش برخوردند، باید تلاش کنند تا به دانش، توانایی و اعتماد به نفس لازم برای پیادهسازی آنها برسند.
همچنین، مرگ Ignaz Semmelweis میتواند به عنوان یک درس ارزشمند برای دانشجویان پزشکی به حساب آید. این درس نشان میدهد که پذیرش شواهد علمی جدید و کاربرد آنها در سیستمهای بهداشت و درمان میتواند به همراه چالشهایی مانند سیستم قدیمی و مقاومت در برابر تغییرات موجود باشد.
در نتیجه، دانشجویان پزشکی باید به دو چیز مهم توجه کنند: اولاً، به پذیرش و تلاش برای اعمال شواهد علمی جدید و ثانیاً، به تلاش برای پیادهسازی آنها در سیستم بهداشت و درمان و ایجاد تغییراتی که بتوانند منجر به بهبود درمان بیماران شوند. به دانشجویان پزشکی توصیه میشود که همواره با رعایت بهداشت دستهای خود، به پذیرش شواهد علمی جدید و تلاش برای بهبود سیستم بهداشت و درمان متعهد شوند.
علاقه به پزشکی که باشه، حاضری برای بیمار هرکاری کنی!
تغییر همیشه سخت بوده، این یک واقعیت محض هست